یادم نیست چه سالی و توی چه دفتری نوشته بودم ولی یادمه نصفه شبی بود که نوشتم: شب ها از یه ساعتی به بعد، شده به زور، مثل بچه ها چشماتونو ببندید تا خوابتون ببره! چون واقعا از یه ساعتی به بعد، لولوخورخوره میاد. انگاری میاد و دستاشو میذاره روی گلوت و بغض خفه ت میکنه. چیه این شب؟ که همه ی غم های آدم از لحظه ی به دنیا اومدنش تا امروز رو، میاره جلو چشمش؟ باید مثل بچه ها چشمامو به زور روی هم بذارم و الکی هم که شده بخوابم. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مامان درس خوان! رشته مدیریت بازرگانی مرجع تخصصی نقد و بررسی عطر ashkhani شرکت آشیان دُر | مرکز فروش درب سکشنال ایمن گذر | درب سکشنال | درب سکشنال زیرسقفی دانستنی های شیمی