روز بی کیفیتی داشتم. صبح زود بلند شدم اما توان برخاستن نداشتم. مدتی کتاب خواندم و ساعت یازده رفتم شهرکتاب ابن سینا کتاب م. کتاب نخوانده زیاد دارم این‌ها هم اضافه شدند. ظهر ناهار را رفتم منزل پدر. سه از آنجا برگشتم منزل خودم. ظهر را خوابیدم عصر اما با کام تلخ و غرغر مدام بیدار شدم. کمی کتاب خواندم حالم بهتر شود که نشد. حمام رفتم افاقه نکرد. آخرش نشستم به گوش دادن موسیقی. امروز هم گذشت یک شب معمولی و بی کیفیت مثل هوای تهران.

کتاب ,کتاب خواندم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هیرساگل مطالب جالب و خواندنی از همه چیز و همه جا رفع خطا تخفیف ویژه فقط برای امروز کولاک دانلود عــمـــــران داک far30spider