دیشب بد خوابیدم، خیلی بد. دو سه ساعت تا صبح بیدار ماندم. صبح زود رفتم دانشگاه علامه تا بتوانم استادی برای رساله‌ام پیدا کنم. استاد مشهوری را دیدم اما طفره رفت. از لحنش خوشم نیامد اما همه چیز بر مراد دل آدمی نیست. در اداره اتفاق خاصی نیفتاد، بعد از اداره هم رفتم شنا، کمی سرحال آمدم اما در نهایت در منزل دوباره همان حال شب پیش به سراغم آمد. حال غریبی است. چرا امروز انقدر احساس تنهایی می‌کنم؟ چرا گمان می‌کنم شکست خورده‌م؟ نباید تن به این حس داد. فردا روز دیگری است. حتما خوش خواهم شد، امیدوارانه گفتم اما تو باور نکن.

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

remapdoctor1 باشگاه رزمی فرهنگی ووشو موعود دهدشت اجناس فوق العاده فیوز مینیاتوری | کلید مینیاتوری فروشگاه بزرگ مادر زَواف | زبان و ادبیات فارسی آهنگ جدید carlospcmmcq62 zuhause محمد ستایشی بردیا دانلود