قابله های ذهن از زایش شعر خسته اند
قابله های ذهن .
به جهان نمی آید این شعر
بر عرصه ی تنگِ این کاغذ،
به دوش قلم نمی نشیند
به جهان نمی آید این شعر.

حروفِ از هم گریزان
یکجا جمع نمی شوند
تا انقراضِ نسل واژه ها.
و شعر در نطفه جان می دهد.

قابله های ذهن خسته اند .
خسته از شعرِ در پیله مُرده .
و این کاغذ سفید
که تمام قصه را 
نگفته از بر است .

#لاله_برومندی

98_نوشت

جهان ,خسته منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خدماتی ارزان کده تراوشات یک ذهن پریود بهار بی عشق عرفان عملی